جدول جو
جدول جو

معنی علی لهواری - جستجوی لغت در جدول جو

علی لهواری
(عَ یِ لَ هَْ)
ابن یونس بن عبدالله لهواری تونسی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. وی در ذیحجۀ سال 668 هجری قمری متولد شد. و او را تصنیفاتی است. (از معجم المؤلفین از نیل الابتهاج تنبکتی ص 204)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ اَ)
ابن محمد بن بابویه اسواری. مکنّی به ابوالحسن. وی منسوب به ’اسواریه’ بودکه قریه ای است از اصفهان. او مردی توانگر و پرهیزکار و متدین بود و از ابن عمران موسی بن بیان روایت کرد. (از تاج العروس: ’بوب’). مافروخی وی را جزو علمای اصفهان در قرن پنجم آورده است. رجوع به محاسن اصفهان مافروخی ص 30 و ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 122 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن مهزیار اهوازی دورقی شیعی، مکنّی به ابوالحسن. وی فقیه و مفسر بود و در سال 229 هجری قمری در قید حیات بوده است. او راست: 1- الانبیاء. 2- الزهد. 3- المکاسب. 4- الملاحم. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 247). صاحب معجم المؤلفین بمآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الفهرست طوسی ص 88. کتاب الرجال نجاشی ص 177. ایضاح المکنون بغدادی. ج 1 ص 304 و ج 2 ص 198 و سایر صفحات. منهج المقال میرزامحمد ص 239. تنقیح المقال مامقانی ج 2 ص 310. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 674
ابن محمداهوازی نحوی. مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب بود و یاقوت حموی گوید که کتابی از او درباره علل عروض دیده است. رجوع به معجم الادباء، چ مارگلیوث ج 5 ص 409 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ هََ کْ کا)
ابن احمد بن ابی الهیجاء هکاری. مکنی به ابوالحسن و ملقب به سیف الدین و مشهور به مشطوب. رجوع به علی مشطوب شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ؟)
وی را با لقب ’شب دری’ نیز می شناسند. او در سامراء نزد محمدحسن شیرازی تحصیل کرد و در حدود سال 1290 هجری قمری درگذشت. او راست: کتاب فی التعادل والترجیح و اصل البراءه. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 172)
لغت نامه دهخدا